نقش توسعه فردی در موفقیت تیمی

نقش توسعه فردی در موفقیت تیمی و سازمانی
نویسنده: سمیرا سعدی
مقدمه
تشخیص اینکه چه چیزی هم تیمی های بزرگ را از هم تیمی های نه چندان خوب؛
و کارمندان برجسته را از افراد کم رنگ جدا می کند سخت است.
خصوصیات دقیق این نامگذاری ها بسته به اینکه از چه کسی سوال می کنید متفاوت خواهد بود ؛
اما احتمالاً یک تعریف شامل ترکیبی از مهارت ها و ویژگی های عملی است که تعریف آن دشوارتر است ، مانند نگرش و رفتار.
تیم های با عملکرد بالا ، عناصر سازمانی سازمان های سطح بالا هستند و با تأثیر افراد درون آنها امکان پذیر می شوند.
این ارتباط متقابل بین اثربخشی فرد ، تیم و سازمان است که شرکت ها را موظف می کند توسعه مردم را به عنوان یک تجارت اساسی ضروری بدانند.
با استفاده از سوالات بازتاب زیر ، در حمایت از شغل ، تیم و سازمان خود در نظر بگیرید که می توانید از چه جنبه هایی از مسیر رشد خود بهره مند شوید.
نقش توسعه فردی در موفقیت تیمی
جنبه فردی: آیا شما بالاتر از خط کار می کنید؟
وقتی مشکلی پیش می آید ، آیا احتمالاً مسئولیت نقش خود را در چگونگی بروز مشکل می پذیرید؟
آیا برای تصحیح اشتباهاتی که در کنترل شما بود مالکیت خواهید یافت؟
بدین معنی که آیا مسئولیت عمل اشتباهی و خطایی را که حادث شده می پذیرید؟
یک ویژگی مشترک متخصصان با عملکرد بالا این است که آنها “بالاتر از حد” کار می کنند ؛
و خود را تا حد زیادی از مسئولیت و مالکیت نگه می دارند.
آنها صاحب کسانی هستند که هستند ، و از درک خود از خود، برای استفاده از نقاط قوت و استفاده از نقاط ضعف خود استفاده می کنند.
این حرفه ای ها ابرقهرمان نیستند ، اما خودشان و ارزش شان را می دانند.
برای بررسی بیشتر این موضوع ، از خود بپرسید:
- سه نقطه قوت برتر برای تیمم کدام است؟
- چند بار زیر خط کار کرده ام؟چگونه می توانم از نقاط قوت خود برای ماندن در بالای خط استفاده کنم؟
- چه تغییراتی می توانم ایجاد کنم تا مسئولیتم درمورد موفقیت تیم افزایش یابد؟
جنبه تیمی: لحظات تعیین کننده شما چیست؟
اکثر تیم ها لحظه مشخصی دارند.
این یک لحظه آبخیزداری است که می تواند مثبت ، منفی یا کمی از هر دو باشد.
انواع رویدادهایی که ممکن است به یک لحظه تعیین کننده تبدیل شوند می توانند:
از فرصت های شغلی استفاده شده یا از دست رفته ، تغییر رهبری یا عضویت یک عضو تیم جدید ، از جمله موارد دیگر باشند.
مهم است که در مورد لحظات تعیین کننده تیم خود بحث کنید زیرا وقتی تیم در طی یک سری تجربیات مشترک حرکت می کند ؛
آنها شروع به ساختن یک تاریخچه جمعی ، یک دیدگاه مشترک از جهان و یک حس می کنند که در گوشه و کنار خود چه کسی دارند.
با استفاده از این سابقه مشترک ، معمولاً تغییر تفکر از نوع “من” به تفکر نوع “ما” وجود دارد:
برای بررسی بیشتر این موضوع ، از خود بپرسید:
- ما به عنوان یک تیم از چه گفتگویی اجتناب می کنیم؟
- لحظات تعیین کننده تاریخی تیم شما چه بوده است؟
- اگر تیم شما می تواند یک چیز را برای متوقف کردن ، شروع و ادامه انجام انتخاب کند ، چه عواملی وجود دارد؟
جنبه سازمانی: مجموع قطعات تیم شما چقدر است؟
نقاط قوت و ضعف هر یک از افراد هنگام گردهم آمدن برای تشکیل یک تیم و سازمان ؛
زمانیکه گرد هم می آیند و مجموعه ای از توانایی ها و ناتوانی های گروهی را ایجاد می کنند.
درک چگونگی جمع شدن این صفات برای ایجاد موفقیت ، ایجاد موانع یا ایجاد شکاف برای عملکرد یک تیم مهم است.
استفاده از ستون های عملکردی تیم برای ارزیابی توانایی و شکاف ها ؛
می تواند روشی چشم نواز برای تیم ها برای غلبه بر چالش های طولانی باشد.
از یک چارچوب ارزیابی استفاده می کند که توانایی را در سراسر مناطق تمرکز ، جریان ، آب و هوا و فرآیند پوشش می دهد.
برای بررسی بیشتر این موضوع ، از خود بپرسید:
- آیا تیم من جهت گیری نتایج قوی و هدف مشترکی دارد؟
- آیا تیم من به خوبی همکاری می کند و با چابکی تصمیم می گیرد؟
- آیا تیم من اعتماد ایجاد می کند؟
- آیا تیم من روش ها و روش های اندازه گیری سیستماتیک ایجاد کرده است؟
همه را جمع کنید.
هنگامی که پیشرفت های شخصی در توسعه فردی بتواند موفقیت های اقتصادی را در رشد سازمانی امکان پذیر کند؛
سازمان ها بیش از حد از حمایت از توسعه بین فردی و شغلی افراد خود پشتیبانی نمی کنند.
و این بیش از حد خطرناک است که افراد نتوانند از آنچه در کنترل رشد آنها است ، مالکیت بگیرند.
در نهایت ، درک از خود ما است که به ما کمک می کند تا دریابیم:
چگونه هر یک از مشارکت های فردی ما می تواند تیم موثرتری ایجاد کند؛
و عملکرد تیم را در حمایت از موفقیت سازمانی بهبود بخشد.
دیدگاهتان را بنویسید