چگونه سخت ترین کار را به راحتی انجام دهیم؟

چگونه سخت ترین کار را به راحتی انجام دهیم؟
نویسنده: سمیرا سعدی
فهرست
مقدمه
برای منسجم شدن لیست کن.
الویت بندی لیست
نکته دیگر
وقتی کاری را مرتب به تاخیر می اندازی..
سخت ترین کار آسانترین است…
زشت ترین قورباغه
داستان زشت ترین قورباغه گیاهی
سخت ترین کار روز را ابتدا انجام بده.
تشکر جان از رییس
جان کارهای سخت هر روز را اول انجام می دهد.
سخت ترین کار آسان است.
چرا سخت ترین کار آسان است؟
تغییر ذهن
چگونه می توانم سخت ترین کار را برای اولین بار در صبح انجام دهیم؟
امکان الویت بندی
روش انجام سخت ترین کار، به شکلی آسان و ترغیب کننده
خرد کردن کار
کارهایی را که انجام می دهید علامت بزنید.
کار را شروع کنید.
شروع کار را آسان کنید.
تحقیقات کار را قبل از شروع کار انجام دهید.
تنظیم کردن کارها
سخت ترین کار را خراب کنید.
فقط شروع کنید… حتی یه گام کوچک
مقدمه
شروع روزی دیگر است و دوباره میخواهی کارهایت را انجام دهی.
چند ماه پیش، موقع انجام دان کارها که میشد همش آشفته بودی …
و نمی دانستی که چکار کنی،
در عین حال اینکه می دانستی که دهها حتی بیشتر، کار برای انجام دادن داری.
ولی همیشه موقع انجام کار، گویی همه ی کارها را فراموش میکنی ؛
و چیزی به ذهنت نمی رسد و یا برخی مواقع که به مغزت فشار می آوری و فکر می کنی.
همه ی کارها با هم به ذهنت هجوم می آورند ، و دیگر نمی دانی خب حالا از بین این همه کار کدام را باید انجام دهم.

برای منسجم شدن لیست کن.
از این رو تصمیم گرفتی که برای منسجم کردن کارها، آنها به شکل یک لیست مرتب شده در آوری.
خب این لیست کارها هر روز کمک زیادی به تو می کرد ؛
و دیگر می دانستی که چه کارهایی برای انجام دادن داری و آشفته نبودی.
مدتی که گذشت متوجه شدی که درست است که لیست داری و تمام کارهایی که می خواهی در آن نوشته شده است.
الویت بندی لیست
اما این لیست نا مرتب است و برخی کارها باید زودتر از کارهای دیگر انجام شوند.
و یا تا زمانیکه فلان کار را انجام نداده ای نمی توانی به سراغ کار بعد بری.
پس از این رو بود که گام را فراتر گذاشته و یکمرحله جلوتر آمدی و کارهایت را الویت بندی کردی.
پس لیست تو مرتب شد.
حالا امروز دیگر خیلی پیشرفت کرده ای …
و در راستای کارهای مهمی که داری هر روز برای خود برنامه روزانه می نویسی و به آن عمل میکنی.
خب ، بسیار خوشحالم و جای تبریک دارد دوست خوبم. زندگی تو منسجم تر و مطمئنا روند بهتری به خود گرفته است.
نکته دیگر
اما امروز می خواهم یک مورد مهم دیگر را به تو یاد بدهم:
که با انجام این کار پیشرفت تو در کارهایت تا حد زیادی بالا می رود و موفقیتت در کارها حتمی می شود.
و اما مطلب و نکته مورد نظر؟
وقتی کاری را مرتب به تاخیر می اندازی..
در لیست کارهای اخیر روزانه تو کاری وجود داشت که متاسفانه هنوز انجام نشده،
در تمام لیست های 6 روز آخر مرتبا تکرار شده، اما انجام نشده است. خب چرا؟
چرا کار مورد نظر را انجام نداده ای؟
چند حالت دارد:
یا آن کار و انجامش را دوست نداری.
یا انجام کار سخت است و تو را به زحمت می اندازد.
یا از آن انجام کار هراس داری یا …
اما آن کار در لیست امروز هم دوباره آمده است.
خب به نظر من امروز روز انجام آن کار و روز آموزش انجام تمام کارهای شبیه آن کار است ..
تا دیگر در لیست کارهای روزانه مان همچین کارهای انجام نشده ای وجود نداشته باشد.
سخت ترین کار آسانترین است…
در این مقاله ، اسطوره را شکن خواهیم کرد که سخت ترین کار سخت ترین است.
حقیقت این است که نیست.
اما در واقع سخت ترین هنر سخت ترین کار ،راهی است که ما به آن نزدیک می شویم.
اگر این مقاله را بخوانید ، یک مهارت مهم را یاد خواهید گرفت.
شما قادر خواهید بود روز خود را با سخت ترین کار شروع کنید و بقیه روز برایتان آسان باشد.
مهم نیست که در شغل خود چه کاری انجام می دهید ، این ایده ها در مورد همه حرفه ها و انواع کار اعمال می شود.
زشترین قورباغه
ابتدا در مورد داستان زشت ترین قورباغه صحبت خواهیم کرد.
سپس در مورد اینکه چرا به نظر می رسد سخت ترین کار سخت ترین است صحبت خواهیم کرد.
در آخر ، ما در مورد چگونگی استفاده از ترفندهای مختلف برای شروع کار با سخت ترین کار اول صبح صحبت خواهیم کرد.
فقط یک تکه کاغذ و یک قلم بگیرید تا آنچه را که با شما طنین انداز است ، یادداشت کنید.
شروع کنیم.
داستان زشت ترین قورباغه گیاهی
این داستان شخصی است که صبح امروز هنر خوردن زشت ترین قورباغه را به دست آورده است.
او جان است.
او عاشق کار خود است.
وی در همان مکان پنج سال پیش است.
او لازم نیست کارهای زیادی انجام دهد.
حقوق او به خوبی پرداخت می شود.
اما در گذشته اخیر ، رئیس وی بازنشسته شد و اکنون تحت نظر یک رئیس جدید مشغول به کار است.
رئیس جدید او گرم است اما سخت ترین استاد است.
جان …
جان رئیس خود را دوست ندارد.
او فکر می کند که رئیس او بیش از حد به او فشار می آورد. اما جان هرگز از رئیس خود متنفر نبوده است.
رییس جان…
یک روز که جان در حال ناهار است ، رئیسش او را صدا می کند.
بعد از اتمام ناهار ، او سوار کابین رئیس می شود.
رئیس او به او می گوید – “جان ، از فردا ، شما باید یک سخت ترین کار را انجام دهید!
و در صورت تمایل می توانید پس از انجام آن کار به خانه بروید.
اما شرایط کمی وجود دارد.
جان خوشحال است.
جان در ذهن خود فکر می کند که اکنون بار کاری وی کاهش یافته است و او فقط باید صبح یک کار را انجام دهد.
شرط های رییس
رئیس جان: ادامه دارد.
چند شرط دارد.
“شرط اول این است که شما بدون انجام آن کار نمی توانید کار دیگری انجام دهید. شما حتی نمی توانید استراحت کنید . ” جان موافق است.
شرط دوم این است که شما نمی توانید در این کار تأخیر کنید. قبل از ناهار باید کار را تمام کنید. “
جان گرینس فکر می کند که قادر خواهد بود قبل از ناهار به خانه برود.
“شرط سوم این است که وقتی به این کار بله می گویید ، نمی توانید بگویید نه و من به شما نمی گویم که این کار چیست.” جان می گوید: “من آماده انجام کار هستم ، اما همانطور که شما قول داده اید باید پس از اتمام کار به من اجازه دهید به خانه بروم.”
مکالمه جان و رییس
رئیس می گوید – “دوباره فکر کنید ، جان. شما نمی توانید بگویید نه ، وقتی اکنون بله می گویید . “
جان فکر می کند چقدر سخت است و می گوید – “من این کار را خواهم کرد.”
جان خوشحال به خانه می رود و همه چیز را به همسرش می گوید.
جان در شب بخوبی می خوابد و فکر می کند که اکنون با خانواده اش وقت بیشتری خواهد گرفت.
جان کارش را شروع می کند…
روز بعد ، جان به دفتر می رود.
رئیس او را صدا می کند و او را به اتاق می فرستد.
جان می بیند که یک میز و صندلی وجود دارد.
روی میز یک صفحه وجود دارد و در کنار صفحه یک چنگال و قاشق .
یک پیشخدمت می آید و از جان می خواهد روی صندلی بنشیند.
جان نمی فهمد چه خبر است!
او از پیشخدمت سؤال می کند – “موضوع چیه؟”

جان ساعت مچی خود را چک می کند و بی صبرانه منتظر می ماند.
ناگهان متوجه می شود که پیشخدمت با یک بشقاب بزرگ در حال آمدن است و در صفحه موجودی عجیب و غریب به چشم می خورد.
گارسون موجودات عجیب و غریب را در بشقاب جان سرو می کند.
جان نمی فهمد و فریاد می زند – “این چیست؟”
پیشخدمت با آرامش می گوید – “من همانطور که به من گفته شد عمل کردم.”
اعتراض جان…
جان به سمت کابین رئیس می رود.
او عصبانی است.
او فریاد می زند – “شما به من گفتید که من باید سخت ترین کار را انجام دهم. و حالا شما از من می خواهید که زشت ترین موجود را بخورم؟”
پاسخ رییس…
رئیس لبخند زده و می گوید -” نه. نیازی به خوردن آن نیست. به هر حال آن موجود عجیب قورباغه است. رئیس ادامه می دهد – “من از شما خواستم این کار را انجام دهید تا بتوانید ارزش سخت ترین کار را بدانید و درک کنید. معمولاً سخت ترین کارها سخت ترین است ، اما به اندازه خوردن زشت ترین قورباغه در صبح دشوار نیست.
سخت ترین کار روز را ابتدا انجام بده.
بنابراین از حالا به بعد ، شما باید سخت ترین کار روزانه را انتخاب کرده و قبل از انجام هر کار دیگری این کار را انجام دهید.
و هنگام انجام کار ، به یاد داشته باشید ، در مقایسه با خوردن زشت ترین قورباغه کار سختی نیست.
“الان برگردید به کار.”
تشکر جان از رییس
جان از رئیس خود تشکر می کند و احساس راحتی می کند که دیگر نیازی به خوردن این زشت ترین قورباغه ندارد و به کار خود باز می گردد.
جان کارهای سخت هر روز را اول انجام می دهد.
هر روز او به دفتر می آید و کارهای سخت روز را اولین کاری که در صبح باید انجام بدهد قرار می دهد ؛
و آن کار سخت را شروع کرده و تمام می کند و انجام می دهد.
جان به این ترتیب در طی یک ماه ، موفقیتهای زیادی کسب می کند که رئیس وی با او تماس می گیرد .
و به خاطر موفقیت های خود به وی تبریک می گوید و به او قول ترفیع در سه ماهه بعدی را می دهد.
مدیریت کار
داستان فوق استعاره ای است که چرا سخت ترین کار آنقدرها هم که فکر می کنیم دشوار نیست.
دلایل اندکی وجود دارد که احساس می کنیم سخت ترین کار را نادیده گرفته یا در انجام آن تعلل می کنیم –
ما از اندازه و سرسختی این کار غافل می شویم. و بنابراین ما آن را کنار گذاشتیم.
ما اعتقاد نداریم که می توانیم آن را تکمیل کرده و به انجام برسانیم.
ما فکر می کنیم که این کار به جای افزایش احساس لذت باعث افزایش احساس درد می شود.
ما فکر می کنیم قادر به مقابله با سخت ترین کار به طور موثر نیستیم.
سخت ترین کار آسان است.
اگر توجه داشته باشید ، وقتی با سهولت به آن نزدیک می شوید ، سخت ترین کار آسان است.
نیازی نیست دچار ترس و وحشت شوید.
این فقط یک کار است ،
شاید کمی سخت تر از بقیه کارها.
اما آیا موافق نیستید که اگر سختی سخت ترین کار را با خوردن زشت ترین قورباغه در صبح مقایسه کنید ،
انجام سخت ترین کار آسان تر است؟
چرا سخت ترین کار آسان است.
شما می گفتید که سخت ترین کار آسان است.
چرا؟
زیرا شما آن را با چیزی سخت تر از آن مقایسه می کنید!
بنابراین ، هر وقت در ذهن خود فکر می کردید که ، کاری که انجام می دهید سخت ترین است ،
از خود بپرسید – “در مقایسه با چه؟”
و سپس خوردن زشت ترین قورباغه در صبح را به خود یادآوری کنید.
این استعاره ممکن است احمقانه به نظر برسد:
اما به شما کمک می کند تا دیدگاه خود را درباره سخت ترین کار صبح روشن کنید.
تغییر ذهن
ذهن خود را تغییر دهید و شما قادر خواهید بود با سخت ترین کار مانند جان مواجه شوید.
جان آموخت که چگونه ذهن خود را جابجا کند و حتی نتیجه ای به دست آورد که حیرت زده شد.
همین کار را می توانید انجام دهید.
اگر شما می توانید یک کار در زندگی حرفه ای خود انجام دهید تا حرفه خود را به سطح بعدی اش برسانید.
حتما این کار را انجام دهید ،
این همان توانایی شما در انجام سخت ترین کار یعنی همان اولین کاری است که در صبح انجام می دهید.

چگونه می توانم سخت ترین کار را برای اولین بار در صبح انجام دهیم؟- چگونگی انجام آسان سخت ترین کار
روشهای مؤثر بسیاری وجود دارد که از طریق آنها می توانید اولین کاری که صبح انجام می دهید
سخت ترین کار ی باشد که برای انجام دارید.
امکان اولویت بندی
اولویت بندی به معنای توانایی تشخیص وظیفه ای است که از اهمیت بالایی برخوردار است. لازم نیست چیزی باشد که همیشه سخت ترین کار باشد ، بلکه باید بیشتر از سایر کارها روی پیامدها تأثیر بگذارد. مشخص شده است که معمولا مدیران ، در اولویت بندی بهتر هستند نسبت به افرادی که در اولویت بندی مناسب نیستند ، می توانند نتیجه بهتری بگیرند. اما چگونه اولویت بندی می کنید؟ در اینجا روش آن را به شما می گویم.
چگونه اولویت بندی کنید؟
- تمام کارهای مورد نیاز برای انجام آن روز را ذکر کنید.
- سه مورد برتر را با حداکثر تأثیر انتخاب کنید.
- بقیه را از لیست جدا کنید.
- از میان این سه وظیفه ، آن را انتخاب کنید که حداکثر تأثیر آن در سه ماه آینده باشد.
- شروع به کار روی آن کنید.
روش انجام سخت ترین کار، به شکلی آسان و ترغیب کننده- چگونگی انجام آسان سخت ترین کار
این کار بسیار دشوار است که سعی کنید اولین کاری را که صبح انجام می دهید سخت ترین کاری باشد که باید انجام دهید. اما اگر فقط بخواهید بخش کوچکی از آن را انجام دهید ، چه می کنید؟ در اینجا چگونه می توانید سخت ترین کار را به بخش های کوچک تقسیم کنید .
به سخت ترین کار نگاه کنید و مدت زمان لازم برای انجام کار را تخمین بزنید. برای مثال ، بیایید بگوییم که 6 ساعت طول می کشد.
خرد کردن کار
حالا بیایید شروع به خرد کردن آن کنیم. فکر کنید برای رسیدن به آن باید 100 قدم بردارید. فوکوس کردن سخت ترین کار در 100 مرحله، این است که اطمینان حاصل کنید که کار به حدی کوچک است که نمی توانید بهانه ای برای انجام ندادن آن بگیرید.
اگر کار را به 100 مرحله تقسیم کنید ، هر مرحله 3.6 دقیقه خواهد بود. این زمان را تبدیل به 5 دقیقه کنید. اما هنوز کار را روی آن شروع نکنید. یک تکه کاغذ بردارید و 100 مرحله را لیست کنید. اگر نمی توانید کار را به شکل وظیفه مانندتقسیم کنید ، کافیست مرحله 1 ، مرحله 2 و موارد دیگر را بنویسید و همچنان که هر مرحله را طی می کنید ، آنرا علامت بزنید.
کارهایی که انجام می دهید را علامت بزنید.
جادوگری در خاموش کردن وجود دارد. هنگامی که یک قدم را علامت بزنید ، احساس می کنید که یک قدم به هدف خود نزدیک هستید و این احساس شور و شوق شما را پیش برده و منجر به این می شود که کارتان را ادامه دهید. حالا کار را با برداشتن اولین قدم خود شروع کنید.
کار را شروع کنید…
پس از استفاده از تمام تکنیک ها ، اگر سخت ترین کار خود را شروع نکنید ، هرگز عملی نخواهد شد. نیازی نیست که نگران کل کار باشید. فقط به خود بگویید که اولین مرحله کار را انجام می دهید و بعد انجام می شود. و خواهید دید که پس از شروع کار ، شما قادر خواهید بود کار خود را بیش از یک قدم انجام دهید و پیش ببرید. و به زودی ، شما می توانید کل کار را حتی در کمتر از زمانی که تصور می کنید انجام دهید. تمام اراده خود را جمع آوری کنید تا کار شروع شود و سپس جادوی خود را مشاهده خواهید کرد. این نه تنها برای سخت ترین کار قابل اجرا هست؛ بلکه برای هر کاری که احساس نمی کنید در زندگی حرفه ای و شخصی خود انجام دهید ، هم قابل استفاده است.
شروع کار را آسان کنید.
دلیل اینکه اکثر مردم حتی یک قدم کوچک برای شروع کار خودبر نداشته و هیچ اقدامی نمی کنند این است که مقاومت در آنها وجود دارد. مقاومت در واقع ترس از ناشناخته است. اگر در یک کار تازه وارد هستید ، نمی دانید وظیفه شما چیست. بنابراین ذهن شما یک مکانیسم مقاومت ایجاد می کند تا شما را از شروع آن باز دارد. بنابراین شما باید پیش از مراسم خود را به گونه ای تنظیم کنید که شروع به انجام هر کار به اندازه کافی سخت نباشد. مراحل زیر را دنبال کنید:
تحقیقات کار را قبل از شروع کار انجام دهید.
اگر می خواهید روی گزارش خود یا یک پروژه کار کنید ، تحقیقات خود را قبل از این انجام دهید و تمام مطالب را مفید نگه دارید تا حتی قبل از شروع کار همه چیز را در اختیار داشته باشید.
تنظیم کردن کارها
کارهای روز خود را حتی قبل از شروع روز تنظیم کنید. زمان ایده آل برای تصمیم گیری در مورد اینکه کدام کار را روی آن کار خواهید کرد روز قبل است. فقط روز خود را تمام کنید و تصمیم بگیرید که اولین کاری که روز بعد انجام می دهید چه کاری است و همه امور را به ترتیب، ترتیب دهید.
سخت ترین کار را خراب کنید.
سخت ترین کار را خراب کنید. چرا احساس مقاومت می کنید؟ آن قسمت از کار را پیدا کنید و ببینید که چگونه می توانید این کار را برای خودتان آسان کنید. بیایید این تحقیق را برای گزارشی که باید بنویسید آماده و انجام دهید. روز قبل یا اصلا چند روز وقت بگذارید و تمام مطالب مورد نیاز برای نوشتن گزارش را با تحقیق کردن پیدا کنید. مواد تحقیق را به ترتیب مناسب ترتیب دهید.
فقط شروع کنید… حتی یه گام کوچک
حالا یکبار بدانید که باید شروع کنید ، به خود بگویید که فقط کلمه اول را می نویسید. و همین است شما اولین کار سخت ترین کار را در صبح آغاز خواهید کرد.
داستان و ترفندهایی که ما در اینجا بحث کردیم بارها و بارها آزمایش و اجرا شده و افراد مزایای فوق العاده ای از آن کسب کرده اند. اگر بتوانید بر این یک چیز تسلط داشته باشید ، پربارترین فردی خواهید بود که می شناسید. فقط این مراحل ساده را دنبال کنید و صبح امروز کار بر روی سخت ترین کار را انجام دهید. شما می بینید که فریب دادن حرفه شما به سطح بعدی آن آسان تر از آنچه فکر کرده اید است. ,و بدین ترتیب با چگونگی انجام آسان سخت ترین کار آشنا شدید.
samirasadi.ir
دیدگاهتان را بنویسید